خیال

by امید

همیشه توی خیال خودش با اون عشق بازی می کرد …

چون وقتی از سر کار بر می گشت اونقدر خسته بود که …

هیچ وقت حتی به بوسه سوم و چهارم هم نمی رسید …

پ ن : دانشگاه داره روی خوبش رو بهم نشون میده …