مدفون

از ظهر تا غروب طول کشید … کل خاک را بیل زدم … بالاخره دفنش کردم … داشت بد عادت می شد … جلو تر از من راه می رفت … فکر کنم می خواست زودتر به تو برسد … سایه ام را می گویم … دفنش کردم … پ ن : چرا کسی به […]