سودا زده دوم

گفتم : من هیچ وقت عاشق نشدم ، در جواب گفت : ولی من آره ، بیست و دو سال برای شما گریه کردم … دنبال یک راه فرار می گشتم ، گفتم : شاید میتونستیم زوج خوشبختی باشیم … گفت : کار بدی می کنید که الان به من میگید چون دیگه به هیچ […]