تنها

پیاده روی های تنهای شبانه ام … و کسی که وجود ندارد تا بهش فکر کنم … آخرش هم ختم می شود به قهوه ی بی شیر و شکر … مشکوک شده ام باز … آن هم درست ، در میان تهوع دخترکانی که منتظر کوچکترین سوز سرمایی هستند تا … پ ن : اینجا […]