سه نفره

دو گلوله در تفنگ گذاشت … منتظر ماند تا از راه برسد … مسیر همیشگی … مسیری که قبل از او … کسی آنجا منتظر کسی نبوده … صدای قدم هایش با صدای آهنگش که رسید باز … نگاهشان به هم گره خورده و نخورده … تنها گفت باید تو را با تمام آثارت از […]