دیوانه شده ام …

حضور های چند بعدی و بودن های مسطح … لیوان با رد قرمز رژ …و شما می خندید به زمین و زمان و من ساده … راستی راه راه بودم … از کی ساده شدم ؟ …و من می روم چون دیگر حوصله شمارش رد ماتیک ها را روی لیوان ها و دستمال ها و […]