عادت
by امید
هر بار که صدای قطره های باران می آید این روزها …
به سمت گوشی تلفن خیز بر می دارم …
اما زود به یاد می آورم که کسی را ندارم که زنگ بزنم …
می روم زیر باران … شاید دوباره یادم برود …
پ ن : حتما نباید واقعیت داشته باشه …
پ ن : …
هر بار که صدای قطره های باران می آید این روزها …
به سمت گوشی تلفن خیز بر می دارم …
اما زود به یاد می آورم که کسی را ندارم که زنگ بزنم …
می روم زیر باران … شاید دوباره یادم برود …
پ ن : حتما نباید واقعیت داشته باشه …
پ ن : …
me too
با کوچکترین صدایی حتی اگه از موبایلم هم نباشه به سمتش خیز برمی دارم … 🙁
بازم یادم میاد کسیو ندارم …
کاش بعد از ان همه رویا و فریب اسمان برایت از باران ,بلا نسازد.کاش بعد از ان همه زخم عمیق خدا برایت غم نخواهد.من سرگشته کوچه هایی هستم که روزی ارزوهایم از ان برایم قفسی ساختند تا من باشم وببینم با تنهایی هم میشود ماند وپوسید