تلفن عمومی

by امید

می ترسی در خواب خاطراتت را بدزدند ؟ … می ترسی وقتی بیدار می شوی اسم مرا هم فراموش کرده باشی ؟

می ترسی صدایم را فراموش کنی ؟ … می ترسی حساب هایت روی من به هم بریزد ؟ …

… نه … نه … اشتباه کردم … اصلا حسابی روی من نشده بوده … ببخشید …

فکر کنم شماره اشتباه باشد … باید با دقت شماره بگیری …

پ ن : از ظهر کتف راستم درد می کنه …

پ ن : دلم برای محیط بلاگ قبلی تنگ شده … ولی وقتی اونجا خواننده هایی داشت که روی من حساب نمی کردن … نوشتن جایز نبود … خواننده ای برای من نمی آمد …